دکلمه ها - شعر و دکلمه

دکلمه ها - شعر و دکلمه

(مجموعه اشعار و دکلمه های مهدی پورآزاد و شاعران دیگر)
دکلمه ها - شعر و دکلمه

دکلمه ها - شعر و دکلمه

(مجموعه اشعار و دکلمه های مهدی پورآزاد و شاعران دیگر)

اشعار ارسالی شما ص3

اشعار ارسالی از: حسین علی دلجویی

http://delju.blogfa.com

--------------------


این دل آشفته که همراه ماست
تارو پودش سوز آتشگاه ماست

ما به جامی شعر ، حالی میکنیم
این همانا لذت گه گاه ماست

قلب ما اردوی شعر و شاعریست
سینه ی عشاق اردوگاه ماست

قلب شاعر مامن عشق خداست
این سرشت و طینت آگاه ماست

پنج اصل عشق تا اندوختیم
بهترین سرمایه ی پنجاه ماست

تا که طوفانی شود دریای دل
یک غزل تضمین بندرگاه ماست

دل شکستن نیست در سلک ادب
گر چه ره پیداست، این بیراه ماست

در خیال خویش مشروطم نکن
ای که چشمت درس دانشگاه ماست

تا غزل باران شوم ، چشمت همه
بهترین قافیه ی دلخواه ماست

بازجویی میشوم در شعرها
تا که چشمت پیر کاراگاه ماست

کارسرباز غزل جانبازی است
تا رخت در صفحه ی دل شاه ماست

این قصیده گر که وصفت کم نمود
حاصلی از طینت خودخواه ماست

نادم از عشق عزیزان نیستم
گر چه این سینه ندامتگاه ماست

با طلوعت در حجاز سینه ها
رو به محرابت همه درگاه ماست

از همان روزی که عاشق شد دلم
هاله ای پیوسته گرد ماه ماست

ما فقط از شاعران دل میبریم
پشت کوی بطن چپ بنگاه ماست

من چه دارم جز هوای کوی تو
با توام، با تو ،که خاطر خواه ماست

حیف با این عمرهای بی اساس
بدترین غم فرصت کوتاه ماست


      مرداد 1392                 دانلود دکلمه    

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


من انگاری شما را می شناسم
من این لطف و صفا را می شناسم

نگاهت با نگاهم حرفها داشت
نگاه آشنا را می شناسم

پیامت ریشه ی دل را تکان داد
کلام دلربا را می شناسم

صدای تو سروشی آسمانیست
من البته صدا را می شناسم

نوار قلب تو امواج خوبیست
نوار قلب ها را میشناسم

نگاهت ادعای عشق میکرد
من آن پر مدعا را می شناسم

دل ازآهن نمودم باز بردی
من آن آهن ربا را می شناسم

خدا درچشمهایت موج می زد
من از چشمت خدا را می شناسم




      مرداد 1392                 دانلود دکلمه                           نظرات

شعر ارسالی از: احمد فیاض

http://www.asheghiyat.cast.ir

--------------------

و تو شدی
عاشق شدی
و شد
عاشقت شد
گفت که عاشقت شده
تا قبل از آن که گفت و گفته هایی نبود
سرت به کار خودت بود
کاری به کار کسی نه و کسی هم به کارت کاری نه
اما او به کارت آره
به کارت به خودت به قلبت به هرچه داشته و نداشتی کار داشت
شاید برای همین برایت جالب بود
کاری به کارت داشت که کسی آنگونه کاری به کارت نداشت
تو سپردی به او دلت را
و او هم سپرد
سپرد به تو چیزش را
چیز دلش بود یا خودش یا چیز دیگری
تو میدانی و آن روز ها که گریه میکردی
میکردی گریه را درون بالشت و خاطره ها درون رخت خوابت جولان میداد
و تو درد میکشیدی روی تخت راحتت
که به راحتی روی تخت به تو گفت راحتی؟
و تو در عین ناراحتی آرام و عاشقانه گفتی که راحتی
چند لحظه ی شیرین و درد آمد و رفت تا
فهمیدی که کاری به کارت نداشت و کارش به بکارت تو بود
کارش همین بود و تو فهمیدی هیچکس کاری به کارت نداشت
نداشت و نذاشت چیزی برای داشتن برایت
برایت همین ها ماند و چند مزه زشت و شکل بد و روی دیگر آدم ها
همین ها شد داشته هایت هایت هایت جای هایت مانده روی گلویش
و روزی وقتی که دخترش را در بغل گرفت
جای هایت تمام وجودش را به آتش میکشد
و هایت هاها ی ترسناکی میشود برایش
و این کاریست که روزگار به کار ما دارد
و کارما که میگویند قانون ثابتی ست ولی چه فایده برای تو؟
تو عشق را ندیده ای تو عشق را کشیده ای
میان درد های تلخ زندگی
یه دندگی نکن نگو عشق نیست
عشق هست
فرار کرده از هست بودنش میترسد از بودنش
بودنش شنیدنش به بازی گرفتنش رو ی تخت بردنش
ششششششششششـــــــــــــــــــــــ
سکوت
سکوت
سکوت


      مرداد 1392                                                نظرات



اشعار ارسالی از: علی سلیمانی
------------------------
شعر اول

ای لبت از هر چه سیب سرخ , شیرین بیش تر
کی به پایت می شود افتاد از این بیش تر ؟

ترس دارم عاشقانت مست و مجنون تر شوند
روبری خانه ات بگذار پرچین بیش تر!

ماه سیری چند!هر شب با وجودت ای پری
موج دریا می رود بالا و پایین بیش تر

وصف آسانی ست... هر چه خنده هایت کم شوند
شهر پیدا می کند شب گرد غمگین بیش تر

آن بهاری که نسیمت را ندارد بهتر است
هر شب عیدش ببارد برف سنگین بیش تر

خواب دیدم (نیستی) تعبیر آمد (می رسی)
هر چه من دیوانه بودم ابن سیرین بیش تر!

      مرداد 1392                 دانلود دکلمه 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعر دوم

نداشتیم هنر جز به بوم چنگ زدن
به عکس های سیاه و سفید رنگ زدن

نداشتیم توان جز به خاک افتادن
به ماه دل نسپردن ، به چشمه سنگ زدن

طلای پاک نبودیم ، نقره داغ شدیم
سزای ماست در این خاک تیره زنگ زدن

چه دیده ایم ز خیام غیر مستی هاش
چه دیده ایم ز تیمور غیر لنگ زدن

بدون اینکه شبی ماه را نظاره کنیم
چه کرده ایم به جز طعنه بر پلنگ زدن
***
در ازدحام ابابیل ها کلاغ شدیم
مرام هر چه کلاغ است لاف جنگ زدن

      مرداد 1392                 دانلود دکلمه                        نظرات

شعر ارسالی از: فاطمه سادات حسینی پور(رها)
فاطمه سادات حسینی پور(رها)
http://radepayeyeknevisande.blogfa.com
------------------------
دوستت دارم

دوستت دارم

این آغاز یک تراژدی غمگین است

که به وسعت قلبم تو را می گریاند

خسته ام از.....

لحظه لحظه ی این

روزهای تکراری بدون تو

روزهایی که

نه غروبش بوی انتظار میدهد

و نه طلوعش با برق چشمان تو...

طلوع می شود

من عاشقم

همه چیز را با تو می سنجم

همه چیز را از چشمان تو می بینم

و آنگاه

که با یک چشم بر هم زدنت

روزی می گذرد

هراس من تنها یک چیز است

آن هنگام که روزی در وجودم نگذرد،

چه کنم؟!

شهریور 1392                 دانلود دکلمه                          نظرات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــسیب

شما هر دو به هم خندیدید

اما من به زمین افتادم

من همان سیب

قرمز

دندان زده

خاک آلودم

دل به خاک آلودم

سال هاست وسط آن کوچه

حسرت آن دارم

که چرا

باغ مال تو نبود

یا چرا باغتان سیب نداشت

و مرا

ز درخت برچیدید

و هنوز

خش خش گام فروغ

نرم نرمک کشش پای مصدق به زمین

در خیالم

در نوایم

در نوایم جاری ست

وز خودم می پرسم

که چرا لااقل

لااقل یک گل سیب

در خیال تو و آن باغچه ی کوچک سیب یافت نشد

شهریور 1392                    دانلود دکلمه                            نظرات


صفحات     6    5    4    3    2    1