دکلمه ها - شعر و دکلمه

دکلمه ها - شعر و دکلمه

(مجموعه اشعار و دکلمه های مهدی پورآزاد و شاعران دیگر)
دکلمه ها - شعر و دکلمه

دکلمه ها - شعر و دکلمه

(مجموعه اشعار و دکلمه های مهدی پورآزاد و شاعران دیگر)

اشعار ارسالی شما ص4

شعر ارسالی از: پرستو احدی
-------------------------
قربون نگاه پاکت که روی من نمیفته بذاراین قلب شکسته به پای چشات بیفته \ انقده خوبی گل من منولایق نمیدونی جلو چشماتم بمیرم منو عاشق نمیدونی \عشقه من نفس نمونده واسه این قلب شکسته عشق توهمه درارو روی این دیونه بسته \تودوسم نداری اما خاطرت برام عزیزه سهم من از عشقه پاکت تنها این قلب مریضه\ انقده سوزوندی عشقم که تو آتیش نمیسوزم چشام از گریه شدن کور اما چش به در میدوزم \من دیگه نایی ندارم واسه ی گلایه کردن بی تومیخکای باغچه همگی بی رنگو سردن \آخ چه سخته بی توبودن وقتی توهستی کنارم به خدا رو این پله ها من یه روزی کم میارم \این غزلو برات میگم تا بدونی به یادتم حتی اگه بری بااون تا عمردارم خرابتم

شهریور ماه 1393                دانلود دکلمه                    نظرات

شعر ارسالی از: سالار شفیعی
http://www.ayelove.blogfa.com
-------------------------
پر از بغض
پر از بغض شده ام،پر از حرفهای تو خالی

به عاقبتم می اندیشم،تو با من میمانی؟

تو چقدر زلال و ماهی ولی من پر از گناهم

تو مرا کجا دیدی؟من پیش همه رو سیاهم

دسته ما کوتاه از ماه،توی شبا ستاره باش

همه پلها را شکستند،تو فرصت دوباره باش

تو پر از صداقتی و من پر از راستهای بی کلام

یادم رفته بود تو آنجایی پیش آدمهای بی مرام

تو پر از نرگس ویاسی پر از امید شقایقی

تو بیا و بنگر که شمع تولد دوباره ای

تو پر از لحظه های نابی تو شکار لحظه ها

تو پر از خنده های شوقی تو انکار شادیا

من کیم؟؟همانی که دارد احساس سنگ کوه را

یا همانی که سد کرده است روشنایی راه نور را

باید فاتحه داد من پر از شیرینی تلخ دروغم

یک بیت نه من خوده فصل سرد فروغم

تو را صدا میزنم تو میمانی یا میری؟؟

تو که میدانی یک روز افتابی در فصل پاییزی

دل گله میکند از غم ،غم گله میکند از من

چرا سایبان نداری؟سایه کی کم شده از سر؟

درهای بسته ،آدمکهای چوبی در کوچه های سرد!

تو رسیدی به روشنایی و اینها شدند سرنوشت من

من گله ای ندارم تو که رفتی شاید طاقت نداشتی

سراغم نگرفتی،کاش به خاطره هامون احترام میذاشتی

روز شب شد شب روز نشد چقدر بیخوابم این روزها

دوست دارم تا ابد بخوابم ولی ببینم خواب آن روزها

من که این همه میگویم تو فکرت به ما خطور میکند؟؟

خنده هایت نه...گله هایت ازاین کوچه عبور میکند؟؟

اصلا میدانی آمدی با من چه ها کردی ؟ ؟ ! !

من که یک جایی نشسته بودم تو مرا صدا کردی

من پر از شوق بودم تو پر بودی از احساس خواستن

ولی حالا قدم میزنم تا رسیدم به اخرین کلمه،باختن

فرقی ندارد یک وجب خاک است همه میریم زیر آن

نه من نباختم چون زیبا زندگی کردم روی آن. . .

تلخی ها تمام میشوند بعد از یک شب نوبت فرداست

تو مرا از یاد میبری و من هنوز در انتظارتم این چقدر زیباست

کینه ها پشت پرده نمی مانند فردا برای من صبح است

من نمینشینم، میرم از این خانه از این کوچه بن بست..
شهریور ماه 1393                دانلود دکلمه                    نظرات

به نام گرمی بخش فکرها
نویسنده:امید حاجی زاده
http://omid-hajizadeh.blogfa.com
-----------------------------------
من شاعرم
این شعر ایراد دارد
وزن و قافیه ندارد
سجع و ایهام و کنایه وتشبیه ندارد.
نه سپید است وسیاه
نه آزاد و رها.
گر شاعری،
بذله گویی و هنرمند
حرفی بزن
شعری بگو
بیا و جان بخشی کن
مادری مرده را که دیگر جان ندارد.
شهیدی زنده از جنگ برگشته را که دیگر پا ندارد.
وزندگی، که دیگر امید ندارد.
بر شعرهایم خرده مگیر...
من آنقدر شاعرم که لبانم به تنهایی ردیف ترین دو بیتی دنیایند.
من آنقدر شاعرم که سینه ام مخزن الاسرار شعرهای نگفته است.
من آنقدر شاعرم که جای اشک هایم در شعر خون و جای خون قلبی می کشم.
حالا توشعری بگو
حرفی بزن
تشخیص بده
مادر و دختری همسن و سال از قیافه را که دیگر...
پدر و پسری در میدان نبرد را که دیگر...
پرنده به آشیانه اش خوش است.
پرنده ی بی آشیانه پر ندارد.
درخت با برگهایش خوش است.
باغ بی برگی سزایش اتش است.
پرنده از تیر
تیر از شکارچی
شکارچی از شکار
می ترسد.
درخت از تبر
تبر از ادم
آدم از ریشه اش
می ترسد.
شاعر که باشی
کاغذ از خودکار
خودکار از تو
تو هم از سکوت
می ترسی
می ترسی
می ترسی
نمی گذارند...
چشمی از چشم
دستی از دست
ولبی از لب بگذرد.
باید شاعر باشی
که طعم لبان معشوقه ات را از روی کاغذ بچشی.
شاعر باشی تا
سفر کنی
ببینی
بخوابی
بمیری و دوباره زنده شوی...2 بار
من شاعرم.
اجازه دهید حرفم را بزنم
بعد پنجره را باز کنم
پنجره را باز کنم و همچو آهویی تیر خورده در مسیر باد شلیک شوم.
باید شاعر باشی
که بفهمی
حافظ و سعدی و مولانا
آذر و لیلا و منیره چه می گویند.
آنقدر شاعرم
که ردیفم،لبانت
قافیه ام،چشمانت
و تخلصم تویی و تویی وتویی...
من شاعرم
گوشه ی چشمانم اشکی خشکیده
لبانم طعم لبهایی را چشیده و مرده.
این شعر از همان ابتدا مرده بود.
فقط من کمی جان بخشی کردم
همین...
بهمن ماه 1393                                  نظرات

شعر ارسالی از: حسین رمضانی

--------------------------------

یه زخمی توی سینم هست منو از پا در آورد
می سوزه درد ام دار برام تلخی رو آورد

دیگه عادت شده واسم که هر شب پانسمان پیچم
دیگه عادت شده واسم که نیستی تو دیگه پیشم

همش تو دست من قرص واسه این که تو رفتی
دلم قرص که تو نیستی می دونم بر نمی گردی

ولی خوب دیگه عادت شد،واسم درد توی سینم
بیا از درد ، توسینم واست کمتر بگم عشقم

دیگه کارم تموم خوب یه چیزی رو تو می دونی
که جای زخم روسینم همون راهی که رفتی

دوباره از تو من گفتم یادم رفتش که تو رفتی
همش حس می کنم هستی همش می خوام برگردی....

فروردین ماه 1394                دانلود دکلمه                    نظرات

شعر ارسالی از: نیلوفر ناظری

http://niloofareeeshgh.blogfa.com

--------------------------------

یه آهنگه یه اجباره یه جنگه

یه ترکش تا خود احساس می ره

همون زخمی که  رو می بنده از درد

که هر لحظه جای حساس می ره

یه بازی که یه پوتین با پلاکه

ببین سربندی که افتاده رو خاکه

خودش بوده خودش جنگیده اما

روی اسمش گرفته شده بالا

یه دیوار که هر لحظه عموده

داره کم کم به سمت ماه می ره

خودم دیدم دو تا پاش رو بریدند

داره از روی غیرت راه می ره

به روی خاک خوابیده یه عده

یه میدونه همه نیمخیز می رن

کسی پایی نداره واسه برگشت

همه رو مین آروم می گیرند

یه اشکی پشت پا می ریزه مادر

تو یادت می ره برگردی به خونه

جای برگشتت رو جارو کشیدند

جای پای تو رو ایون می مونه

فروردین ماه 1394                دانلود دکلمه                    نظرات

شعر ارسالی از: مهدی کریمی

http://rade-paye-paeez.blogfa.com

--------------------------------

پرسه

از این خونه یک شهر عاشق شده ، از این تخت، گلدون، قلم ،پنجره

از این صندلی ،ساعت و آینه ، همین حرف هایی که پشت دره 



میون شب و بهت و کابوس و دود ، چی این خونه رو این همه گرم کرد؟


تویی که نشستی ، کنج اتاق؟ منی که بهم، داره بر میخوره ؟


یه چیزی توی خونمون هست که، از این شکل دیوار محکم تره

نه میزاره تو بگذری از دلم، نه میزاره پاهام جایی بره


سکوت قشنگی توی ساعته، همین لحظه هایی که تو با منی

نه اینجا یه عمره که تقویم نیست، واسه عشق تاریخ شرم آوره


شاید سخت بوده همیشه،هنوز ، که به سوگ و سرما و شب تن ندیم

ولی ساده بودیم و ساده گذشت ،آخه زندگی ساده زیباتره


بزار کوچه از سارها پر بشه ،همه برگ ها ،شاخه ها زرد شن

من و خاطرات و تو و خنده هات ، مگه میشه پاییز بد بگذره


اگه پشت آرامشت حرف هست، اگه ابریه اسمونه دلم

تب زندگی جرعه ی آخره ، یه کم تلخ تر باشه گیراتره


بیا خیره شیم توی چشمای هم ،ببینیم کدوم خسته میشه آز عشق

توبردی ، ولی اشک چشمامو بست، آ خه فکر دیروز درد آوره


تو این خونه خورشید ابری شده ، همین عکس تو با نوار سیاه

نفسهام معنای این فاصله ست، ولی قلب من سخت خوش باوره


اردیبهشت ماه 1394                دانلود دکلمه                    نظرات


صفحات     6    5    4    3    2    1