مهربانم چه می دانم؟! چرا اینگونه شد نمی دانم وای چه شد! چرا اینگونه شد نمی دانم امشب تا به سحر بر زانوان شب گریستم دل می شکست و من باز می گریستم چه بگویم از دردی که سراسر شوق بود روزی من منتظر بودم، او گفت نمی سوزی با این که ندیده بودم نشنیده بودم عاشق بودم حس می کردم او را در لابه لای ثانیه ها منتظر بودم روزها در پی هم می گذشتند، من تشنه تر آسمان عاشق بود، من دیوانه تر مهلتی نمانده بود تا روز آخر خبر آمد مرا از یار یارم، یار دگر بگفتا دگر نخواهی دید پری رویاهایت را آن دختر پاک سرشت زیبا رویت را مپرس حالم را که چشم گرفت بغض ترکید نفس بند آمد اشک لغزید مرا چه شد که دیگر روزهایم سیاه گشت به جز خدا هیچ کس تکیه گاهم نگشت همه شب همه روز در فکر او بودم او نبود من چشم به راه او بودم او نبود تا که اندیشیدم در فکر دگر است من زمینی او از دیار دگر است اکنون او دگر نیست در جای دگر است به دستور خدا در حال دگر است تا به کی در انتظارم نمی دانم شاید بمیرم باز در انتظارم چه میدانم شاید ببینم
سلام من جاوید هستم. مسئول وبلاگ رز و ریحان ما یک گلخانه تولید گل رز و آلستر هستیم که از طریق سایت: www.mmgflower.com گل هودمونو به صورت دسته گل ، سبد گل ،گلدان گل و ... می فروشیم. برای ما افتخاریه که با شما تبادل لینک داشته باشیم. لطفا اگر شمام متمایل بودید مارو با نام گلخانه مادشت لینک بفرمایید. موفق باشید
چه دلپذیراست اینکه گناهانمان پیدا نیستند وگرنه مجبور بودیم هر روز خودمان را پاک بشوییم شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم و باز دلپذیرو نیکوست اینکه دروغهایمان شکل مان را دگرگون نمی کنند چون در اینصورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم خدای رحیم ! تو را به خاطر این همه مهربانی ات سپاس
میتوانم با دستهایم لمس کنم نبودن جسمم و روحم را کنار هم… چه خوب که روح پایبند این مسافت ها نیست… هرکسی که مرا میبیند…من نیستم…من اینجا ، نیستم! دوست دارم بنشینیم دور آتش…دور تا دور…دور تا دور… با صدای سکوت اطراف… با زمزمه ی دغدغه های درون ، با چشم های بسته… کاش یک نفر با دستهایش چشم هایم را ببندد!
یه لحظه چشماتو ببند ... شاید منو یادت بیاد ... همون که بهش گفتی یه روز ... جای تو هیچ کس نمیاد ... سلام خوبی عزیزم؟ خوشحال میشم نظرتو در مورد آپ جدیدم بدونم مرسی
سلام دوست خوبم
متشکرم که خبرم کردید
شعرتون بسیار قشنگ بود
به جز خدا هیچ کس تکیه گاهم نگذشت....
خیلی زیبا بود
ممنون
سلام
من جاوید هستم.
مسئول وبلاگ رز و ریحان
ما یک گلخانه تولید گل رز و آلستر هستیم که از طریق سایت:
www.mmgflower.com
گل هودمونو به صورت دسته گل ، سبد گل ،گلدان گل و ... می فروشیم.
برای ما افتخاریه که با شما تبادل لینک داشته باشیم.
لطفا اگر شمام متمایل بودید مارو با نام گلخانه مادشت لینک بفرمایید.
موفق باشید
سلام
شعر بسیار زیبایی بود
یه جورایی این حال و هوا رو درک میکنم
سلام مهدی جان
مثل همیشه شعرت بسیار زیبا و احساسی بود
دیکلمه تون هم بسیار زیبا بود.
امیدوارم به عشقت برسی هر چه زودتر.
شاد و تندرست باشی دوست من
چه دلپذیراست
اینکه گناهانمان پیدا نیستند
وگرنه مجبور بودیم
هر روز خودمان را پاک بشوییم
شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم
و باز دلپذیرو نیکوست اینکه دروغهایمان
شکل مان را دگرگون نمی کنند
چون در اینصورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم
خدای رحیم ! تو را به خاطر این همه مهربانی ات سپاس
بر شاخه های درخت غار
دو کبوتر
تاریک دید م
یکی خورشید بود وآن دیگری ماه
همسایه های کوچک
با آنان چنین گفتم
گور من کجا خواهد بود
در دنباله دامن من
چنین گفت خورشید
در گلوگاه من
چنین گفت ماه
ومن که زمین را بر گرده خویش
داشتم و پیش می رفتم
دو عقاب دیدم همه از برف
و دختری سراپا عریان
که یکی دیگری بود و دختر هیچکس نبود
عقابان کوچک
به آنان چنین گفتم
گور من کجا خواهد بود
در دنباله دامن من
چنین گفت خورشید
در گلوگاه من
چنین گفت ماه
بر شاخساران
درخت غار دو کبوتر عریان دیدم
یکی دیگری بود و هردو هیچ نبودند
میتوانم با دستهایم لمس کنم
نبودن جسمم و روحم را کنار هم…
چه خوب که روح پایبند این مسافت ها نیست…
هرکسی که مرا میبیند…من نیستم…من اینجا ، نیستم!
دوست دارم بنشینیم دور آتش…دور تا دور…دور تا دور…
با صدای سکوت اطراف…
با زمزمه ی دغدغه های درون ، با چشم های بسته…
کاش یک نفر با دستهایش چشم هایم را ببندد!
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ...
تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ...
تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ...
تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست .. .
تنهایی را دوست دارم زیرا....
در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست
وانتظار کشیدنمرا پنهان خواهم کرد.
دلم تنگ است دلم تنگ است
دلم اندازه حجم قفس تنگ است
سکوتم از کوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانی است
نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است
خیلی سخته بغض داشته باشی٬اما نخوایی کسی بفهمه!!
خیلی سخته عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی!!
خیلی سخته سالگرد اشنایی با عشقت رو بودن حضور خودش
جشن بگیری!!
خیلی سخته روز تولودت همه بهت تبریک بگن٬جز اونی که فکر
می کنی بخاطرش زنده ای!!
خیلی سخته به خاطر یه نفر غرورتو بشکنی٬بعد بفهمی
دوستت نداره!!
خیلی سخته همه چیزتو به خاطر یه نفر از دست بدی!!
اما اون بگه نمی خوامت؟!!؟!!؟!!
زمان!!!!
به من آموخت که دست دادن معنی رفاقت نیست
بوسیدن قول ماندن نیست
و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست
هیچ وقت دل به کسی نبند چون این دنیا این قدر کوچیکه که
توش دو تا دل کنار هم جا نمیشه
اگر هم دل بستی هیچ وقت ازش جدا نشو چون این دنیا این
قدر بزرگه که دیگه پیداش نمی کنی
نمیدانم از کجای این دل زخمی بگویم
از این دلی که گناهش کودک بودنش است .
بی کینه بودنش و بهانه گیری های رسوا گرش
از احساسی بگویم که روزی شیشه بود اما امروز سنگ شده
از رویایی بگویم که حقیقت فاصله آن بود
یا از صدایی بگویم که به جرم عشق باید حبس ابد بکشد.
از رندی عقلم بگویم که شیشه را سنگ کرد
یا از سادگی احساسی بگویم
که زخم خورده هزاران حرف شده هزاران حرف از نگاه
غریبه های عاشق نما نمیدانم ...
اما امروز سوگند یاد می کنم که مثل آنها نشوم .
من پشیمانم از ان عشق که پستم می کرد
بر زبانهای شما دست به دستم می کرد
مثل احساس کسی سنگ شدم ای مردم
تازه با فاصله همرنگ شدم ای مردم
یک نفر میوه ی احساس مرا چیدو گذشت
گریه ی نیمه شب روح مرا دیدو گذشت
یک نفر گریه ی عاشق شدنم را خندید
لحظه ی ناب شقایق شدنم را خندید
من از ان عشق که می مرد حکایت کردم
به خدایی که تو را می برد شکایت کردم
یه لحظه چشماتو ببند ... شاید منو یادت بیاد ... همون که بهش گفتی یه روز ... جای تو هیچ کس نمیاد ...
سلام خوبی عزیزم؟
خوشحال میشم نظرتو در مورد آپ جدیدم بدونم
مرسی
[گل][گل][گل]
سلام مهربانم
امیدوارم سال خوبی را آغاز کرده باشی و تمام روزهایت
بهاری باشه آپتون بسیار زیباست براتون آرزوی شادکامی دارم