ببند چشماتو آروم
تفکر نه، نفس باش
در این دنیای ناپاک
تو پاک همچون سحر باش
به دنبال شبان نه
نه همسایه ی گرگ باش
فقط با خود، خودت باش
گذر کن از جمادی،
به دنبال خودت باش
بشین یک گوشه آرام
در این کابوس هوشیار باش
که هوشیاری چو خواب است
نه در سودای ذهن باش
فقط با او که عاشق
همیشه در دل توست
رفیق و همنشین شو
که او در تو خود توست
به دنبال دلت باش
که او در تو خود توست
به دنبال دلت باش
ستایش مخصوص توست که ستوده ای
اله من معبود من عشق من تو بوده ای
در تمام سختی ها کنار من تو بوده ای
امید من در تمام لحظه ها تو بوده ای
دلیل من برای شعرهایم تو بوده ای
نور من در تاریکی ها تو بوده ای
گرچه گاهی گلایه ای می کنم به دل نگیر
دور از تو سخت است برایم، برایم سخت مگیر
روزگارم تلخ، دوری تو تلخ تر است
حوصله ای نمانده این شعر آخر است
قبل از تمام لحظه ها که در بستر بمیرم
در این فکرم که آیا خواب تو را می ببینم
مریضم من از آن روز که عشق مرا مریض کرد
لعنت به این دنیا تو را از من دور کرد
اگر کوچک است آغوشم برای تو
دلی دارم که خالص است از برای تو
اگر فرصت نشد برای تو جانبازی کنم
اما شد لحظه هایی که با تو عشق بازی کنم
اگر قسمت نبود کنار هم شاد باشیم
امید است به سرایی که غیر از این دنیا باشیم
بگو به پیک بعدی مرا با خود بگذرد
همان فرشته ای که از این دنیا می گذرد
صدای این شعر را می توانید توسط لینک زیر دانلود کنید:
حجم: 3.52 MB فرمت: MP3
امشب شب بزرگیه اما حال من خوش نی
دستمال کشا به صف شدن اما کار من نی
تو هم که بدت نمیاد ،تو فازشی
اونا حی می خونن و تو خوشحال میشی
من نشستم پای سیگارم حال میده
به تو فکر می کنم، غصه می خورم، کارمه
تو سرت شلوغه تا سحر، چند روزی اینجوریه
به من فکر نمی کنی، حالم خوش نی بد جوریه
فکر می کنی اونا دوسِت دارن نه این طوری نی
اونا به فکر خودشونن، با داشتن چند تا بی بی
من به فکر اینم، تو حالت خوشه یا غصه داری کمی
نه بابا تو خوشی، این منم با آرزوهای دم دمی
بازم قلبم درد می کنه با کمی سر درد مشکوک
بازم قلبم درد می کنه با کمی سر درد مشکوک
به خیالم گفتم امشب بی خیال تو شود
تا که در این ماه یک شب خواب مهیا شود
نی، دیدم که نمی شود خیال را ز تو خالی کنم
پس گفتم بگذار به یادش پیاله ای خالی کنم
تو که از فیض من و چشم دلم آگاهی
ورنه در شب که کسی نیست به دلم رازداری
تو که در قلب مَنَت عشق خودت می جویی
این چه عشقیست که مرا چنین می کوبی
همه شب شب به شبم مشکوک است
همه دیوارهای خانه ز ناله ی من در سوگ است
به حریم من و تو رخنه ای کرد ابلیس شبی یادت هست
رقص ما دید دیوانه شد گریخت خندیدیم یادت هست
شوق تو شوق وجود است شوق ناهموار یک قلب
زیر و زبر دارد گهی در شادیست گهی در تب
این روزها بی روحم کز کرده به گوشه ای بی نورم
یک جا خیره گشتم می نگرم به رویایی با تو مشغولم
هان، گر بیایی مرده ای را زنده سازی به نیاز بی نیازی
گر بیایی، تو بیایی، خالقِ من عاشقی را زنده سازی
می دونم بالم شکسته سر و حال زشتی دارم
توی هر نبرد خونین یه جایی رو کم میارم
گاهی حتی هر تنفس واسه من دشوار و سخته
توی تقدیری که حد شد زندگی من چه تلخه
آنچه من رویام را ساختم ارزشش مرزی نداره
قلبمو دادم ولی باز بدهی من زیاده
من از تو دور نمی شم گرچه تو دورم کنی باز
من از تو کم نمی شم اگر فراموشم کنی باز
***
هرچه سراغ من رسید در دید اول سیر شدم
در تو عجب دریایی هست که هرگز سیر نمی شوم
دنیای من تار و سیاه جیب های من پر از خالی
در دل من عشق خدا خواب های من چه رویایی
میشه در اوج غصه ها به اوج قصه ها رسید
میشه درون رویاها به خانه ی خدا رسید
نگو چرا چنین شد زندگی و دنیای من
بگو می گذره دنیا آنچه بماند رویای من
خونه نساز رو تن خاک که سست و ناپایداره
خونتو جایی بساز که همیشه جاودانه
برو به عرش کبریا جایی که تا نداره
کلید اون عشقه عاشق شو در باز شه