عکستو رو آب می بینم/شبا که بی تو می شینم/من و ماه و چند ستاره /غیر از این چاره نداره
شاید اون روح تو بوده /شاید هم چیزی ندونم/بعد تو جدایی سخت شد/مثل یک گوله ی مرگ شدخوش به حالت تو که رفتی نمی دونی چی کشیدم/پشت این دیوار سنگی دلمو رو کول کشیدم
جهت تماشای قالب شعر در اندازه واقعی تصویر زیر را ذخیره کنید.
دکلمه میکس شده ی این شعر را می توانید توسط یکی از سرور های زیر دانلود کنید:
حجم: 1.48MB فرمت: MP3 کیفیت:128
دانلود متن شعر در قالب عکس با کیفیت عالی
ممنون خیلی زیبا بود.
ممنون بخاطر پاسختون ....اما اگه مشکل از ویندوز یا مرورگرم باشه باید این مشکل برای نظردهی تو وب شما هم پیش بیاید ولی رلحت میتونم تو وبای میهن بلاگ و ... نظر بدم . این مشکل فقط واسه وبای بلاگفاییه !!!!!!
این چنین میگذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار میترسم.. *
تمام بیخوابی دیشب را به پادشاه فصلها فکر میکردم
به پاییز . به این که شاید پاییز تنها فرصتی باشد که میتوانیم
دلمان را با آسمان و ابر ها و آفتاب و باران و ستارهها
و شاید حتی تمام دنیا هماهنگ کنیم
دلمان را با این ها بسنجیم و تراز کنیم..
یا اگر کنار پنجره رفتیم و دیدیم باران میبارد و همه جا را
با عطر عجیب و بینظیر و دوست داشتنی و خیس خود تسخیر کرده...
هیچ.. گفتن ندارد دیگر . دل اگر دل باشد خوب میداند معنی باران را
و شب بارانی را و خلوت خیابان نیمه شب پاییزی را و عطر سحرانگیز باران را
و دل اگر دل باشد خوب میداند معنی دعا در دل بارانی را..
فقط کافیست که دل ، دل دعا باشد..
ممنون .
سلام . دمتون گرم .یه سر هم به کلبه برفی ما بزنید خوشحال میشیم . به قول قدیمیها : در کلبه ی ما روغن اگر نیست صفا هست ( ببخشید رونق اگر نیست) . جایزه تسریف فرماییدتون هم برگه سبزیه تحفه درویش ( البته منظورم از برگ سبز دانلود کتاب « ساک چشمم را که می بندم مسافر می شوم » بود و برگ سبز ما ربطی به مسایل جنبش سبز شما نداره ) . این هم فایل دانلود:
http://www.persiangig.com/pages/download/?dl=http://torpheh.persiangig.com/mosaferebarfi/Doc2-sak-chshm88-01-26.pdf
ضمنا نیومده بودم دعوتنامه براتون بذارم . اومدم مطالب وب قشنگتون رو خوندم بعد دعوتنامه گذاشتم . پاینده باشید
نظرتون من رو یاد اسم وبم یعنی "بغض قلم" انداخت!!
سوختن برای ساختنه و ساختن برای ...!!!
متشکر
سلام سلام ...
یه مشکل برای وبم پیش اومده ، شما میتونید کمکم کنید ؟؟
نمیتونم نظرات تایید کنم یا پست جدید بذارم ...
تو وب بچه های دیگه که بلاگفایی هستن هم نمیتونم نظر بدم !!!
شما میدونید چی شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با همش تیتره به روزم و منتظر نظرتون
سلام خوبی
ببخشید یک سوال داشتم
چه طوری می تونم این کد عضویت را توی سایت یا وبلاگ بزارم که هنگام بروز شدن به ایمیلشون ارسال بشه
ممنون میشم راهنماییم کنی
اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتی که بچه بودم هر شب دعا میکردم که خدا یک دوچرخه به من بدهد.. بعد فهمیدم که اینطوری فایده ندارد. پس یک دوچرخه دزدیدم و دعا کردم که خدا مرا ببخش
هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن ؟
دکتر شریعتی
تا شقایق هست زندگی باید کرد...
تو رو دعوت میکنم به غم انگیزترین عروسی
salam.mamnon be man sar zadid.
´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶
´´´´´´´¶¶´´´´´آپ کردم ´´´´´´¶¶
´´´´´¶¶´´´´´´ بدو بیا ´´´´´´´´¶¶
´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶
´´¶¶´´´راستی نظر یادت نره هااااااا´´´´¶¶
´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´¶
´¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶´´´´´´´´´´´´´¶
´¶´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´´´´´´¶
´¶´´´´´´´´´´´´¶¶´¶´´´´´´´´´´´¶´´´¶
´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶´´´´¶
´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶´´¶´´´´¶
´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶´¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶
´´¶¶´´´´´´´¶´´´´´¶´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶¶
´´´¶¶´´´´´´¶´´´´¶´´´´¶¶¶¶´´´´´¶
´´´´¶´´´´´´¶´´´¶´´´´´¶´´´´´´´¶
´´´´¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´¶´´¶¶
´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´¶
´´´´´¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´´´´¶
´´´´´´´´¶¶¶´´´´´¶¶´´´´´´´¶¶
´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´
´´´´´´´´´´¶¶´´´´´´¶¶´¶
´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´¶´¶¶
´´´´´´´´´¶´´¶¶´´´´´¶´´´¶
´´´´¶¶¶¶¶¶´¶´´´´´´´¶´´¶´
´´¶¶´´´¶¶¶¶´¶´´´´´´¶´´´¶¶¶¶¶¶¶
´´¶¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´¶´¶¶´´´´´¶¶
´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´´¶
و من می دانم
که تـــوهیچ گاه
از یادم نمی روی...
ممنون مهدی عزیز
سلام
بسیار خوشحال شدم از حضورتون و ممنون
سلام
یاداور روزای تلخ گذشته شد برام...انگار از دل من نوشتی
شاد باشی
سلام دوست خوبم
ممنونم که تشریف اوردین ونظر با ارزشتونو به یادگار گذاشتین
این متن فلسفه بود یامنطق من که سر در نیاوردم
بازم ممنون که اومدین
سلام. یه نظری دارم در مورد پستت ولی نمی گم. بخشی از شعرتو خوندم.
یک خاطره:
بیمارستان شلوغ شلوغ بود. عملیات نبود، گرمای هوا همه را از پا انداخته بود. دکتر سرم وصل کرده بود بهش. از اتاق می رفت بیرون ، گفت «بهش برسید. خیلی ضعیف شده.» گفت «نمی خورم.»
گفتم «چرا آخه؟»
- اینا رو بر ای چی آوردن این جا؟ مریض ها را نشان می داد.
– گرمازده شدن خب.
– منو برای چی آوردن؟
– شما هم گرمازده شدین.
– پس می بینی که فرقی نداریم.
گفت «نمی خورم.»
«حسین آقا به خدا به همه گیلاس دادیم. این چن تا دونه مونده فقط .»
گفت «هروقت همه ی بچه های لشکر گیلاس داشتند بخورند، من هم می خورم.»
خاطره ای بود از شهید حسین خرازی، فرمانده شهید لشکر امام حسین و عملیات کربلای پنج.
به راستی اگر ما شهدا را الگوی خویش قرار می دادیم، در این کشور اینقدر دزدی و تقلّب وجود نمی داشت؛ اینهمه ریاست طلبی وجود نمی داشت. الگوهای ما امروزه سرمایه داران و ثروتمندان هستند، زیبایی را در چهرۀ زیبا و صدای خوش می بینیم.