داستان من و تو از آنجا شروع شد که...
پشت شیشۀ بی جان مانیتور به هم جان دادیم،
با دکمه های سرد کیبورد دستهای هم را گرفتیم
و گرمایش را حس کردیم،
با صورتک ها همدیگر را بوسیدیم
و طعم لبهایمان را چشیدیم،
آهنگی را همزمان باهم گوش کردیم
و اشک ریختیم،
شب بخیرهایمان پشت خط های موبایلمان جا نمی ماند!
امروز داستان برگشت...
آغوش هایمان واقعی،
بوسه هایمان حقیقی،
اما...
با این تفاوت که دیگر من و تو نبودیم،
هر کداممان یک "او" داشتیم!
پشت شیشۀ سرد مانیتور دلم لک زده برای یک صورتک بوسه...
لک زده برای یک آهنگ همزمان...
لک زده برای یک شب بخیر گفتن
به عزیزترینم
شب بخیر

این شعر بر اساس داستانی واقعی نوشته شده است.
دکلمه ی این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود کنید:
حجم: 2,15 MB فرمت: MP3

خوندم و اندازه همه اون شبهایی که پشت مانیتور به هم جان میدادیم گریه کرردم
چقد دلم برا اون روزها و ثانیه ها تنگ شده
کاش زمان به عقب برمیگشت ددی
سلام
دوس عزیز
با اجازه لینکت کردم
سلام می خواستم بگم مشه به من بنر ساختن را یاد بدی؟
خدایا تورا غریب دیدم و غریبانه غریبت شدم/وتورا بخشنده پنداشتم و گناه کار شدم/تورا وفادار دیدم و هرجا که رفتم بازگشتم/تورا گرم دیدم و در سردترین لحظه ها به سراغت آمدم/تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی
سلام این شعر رو تقدیم می کنم به وبلاک شاعرانه ی شما.
به منم سر بزن .اگر مایلی تبادل لینک کنیم. من سعی می کنم بیشتر برای شما شعر بفرستم.
وه...سلام و درود. میدونم خیلی وقته نبودم و از این بابت عذر میخوام. گرچه میومدم، سر میزدم و مطالب رو میخوندم بعضا ولی دل و دماغ نوشتن نداشتم. حالا دوبار برگشتم بهرحال. خوشحال میشم قدم رنجه کنید. منتظر نظر ارزشمند شما هستم
سلام.وبلاگ قشنگی داری.به منم سر بزن .منتظرتم.
سلام ممنون ازحضورتون
lsalam dostam matlaebetooon khili vasam jaleb bood lezat bordam man faranseh zendegi mikonam khosh hal misham matalebetono bishtar bekhonam in id maneh dostam nimarad2@yahoo.con mamnoona maz tanhaee mataebeton mano dar ovord