-
یا علی ع
1390/03/26 01:44
یا علی(ع) به نام او که مرا آفرید و زینتم داد به سوی انسانیت راه و رسم نشانم داد عشق را معنی کردم خدا را یافتم نیز در جستجوی جهان علی را یافتم بس چه خوشبختم که می نویسم از مولایم از علی که هست همیشه در افکارم مرد کوچه های شهر در فکر یتیمان به دست نانی داشت برای آن فقیران حتی برای قاتل خود طعام می برد شبانه از کنار کوچه...
-
سیر عشق
1390/03/06 23:33
سیر عشق من به جستجوی من ها تو به جستجوی کیستی من هنوز اول راهم تو خیال کردی که کیستی تو ندانستی که باران حلقه ی پیوند ما بود تو که پاک باریدی اما حیله ها دنبال من بود به خیال فلک کشیدم به فلک سرو امیدی تو نظاره گر نبودی چون شکستی نا امیدی همه تن هستی شناختم جزء یک دستی شناختم ارزش مور و ملخ را در نهاد عشق شناختم با تو...
-
هم نفس
1390/02/22 20:53
هم نفس به فلک گفتم بایستد من هنوز آماده نیستم او سوار بر اسب رویا من هنوز پیاده هستم من و یک کوچه ی بن بست انتها خانه ی خاکی قلم و مداد و دفتر، آره یک دفتر کاهی تو و یک کوچه ی دل باز، برجی از مخمل تن ناز عشق تو عشق زمینی، هوس و ساز قدیمی من و روزها پر دردیم، به هوای نفس می جنگیم شب که میشه کمی خرسند، به فلک چشم می...
-
مهربانم
1390/01/15 22:00
مهربانم چه می دانم؟! چرا اینگونه شد نمی دانم وای چه شد! چرا اینگونه شد نمی دانم امشب تا به سحر بر زانوان شب گریستم دل می شکست و من باز می گریستم چه بگویم از دردی که سراسر شوق بود روزی من منتظر بودم، او گفت نمی سوزی با این که ندیده بودم نشنیده بودم عاشق بودم حس می کردم او را در لابه لای ثانیه ها منتظر بودم روزها در پی...
-
شهر من
1390/01/10 19:47
شهر من شهر من از تو دور میشم به زودی این تنفر نیست، مقصر تو بودی به مردم بگوئید، به مردم شهرم من از شما دلگیرم، از کنارتان رفتم و آنچه به جا ماند از نوشته هایم ،نسوزانید خاک کردید نشانی آن را هرگز مپوشانید بدانید حق ماندنیست، نه مالیدنی کتاب هایم خواندنیست نه پوشیدنی شهر من تو را فراموش می کنم به زودی این من هستم، اما...
-
قصه ی شب ۲
1390/01/02 11:02
قصه ی شب 2 امشب می خوام واسه چشات قصه بگم می خوام واسه ناز لبات قصه بگم امشب می خوام عکس نگاتو بکشم می خوام که مهتاب بیاد و عکس موهاتو بکشم امشب می خوام تا به سحر ترانه باران بکنم اگه دوسم داشته باشی شب رو کنارت بمونم امشب می خوام قصه ی فرهاد رو بگم می خوام واست قصه ی شیرین رو بگم امشب می شه عاشق و معشوق باشیم اگه بشه...
-
یادته
1389/12/20 22:07
یادته رو تن پاک درختی با قلم نوشتم این بار سال نود آمد تو کجایی ای یار یادته میگفتی پارسال می رسیم به هم همین سال یادته گفتم نمیشه بخت ما شگون نداره همون روز بارون می اومد گریه ها آروم می اومد یه صدای پای سردی از کنار شهر می اومد آخرین روز آخرین شب آخرین نزدیکی ما مرسی از ماه و ستاره هم نگین شب ما زیر این سقف کبود و...
-
مرگ خاموش
1389/12/12 22:12
مرگ خاموش سرد سرد است اینجا فریاد کن: ای خدا درد درد است این جا رها کن این صدا خانه ی من باغچه ای داشت از یاس یاس من دلی داشت الماس در تهاجم یک شب همان شب که من مردم یاس من پژمرد او تشنه است تنها در باغچه ای بی صدا ---------------------13 اسفند ماه 1389 دانلود دکلمه با حجم 1.28 مگابایت...
-
غمکده
1389/11/28 22:59
چرا غم شد چراغ خانه ی من***چرا کم شد صدای شادی من مگر این دل هوای سنگ کرده***نمی دانم چرا دل را به بند کرده چرا دستی به دستم بند نمی آید***چرا خون در دل من بند نمی آید ولی خرسند از اینم که نفس دارم***برای دیدن تو دو چشم دارم در این کلبه خرابه تکه نانیست***شبانه تا سحر فکر تو جاریست به دنبال کدامین کوه نوری***جسارت...
-
میلاد
1389/11/15 17:56
یک تولد یک ورود یک ستایش یک درود صدای گریه می آید صدای کودک دیرینه می آید سالها در گذر شد کودک دیروز بزرگ شد با توام ای نازنین پر ای شکوه آشنا تر این منم آنکه سپر بود تو می خواندی او پدر بود آنکه از تو سیر نمی شد حتی با تو پیر نمی شد یادت آید روزی آرام می گذشتی از کنارم گرم یک دوست عزیزی تو مرا هرگز ندیدی قبل از این...
-
پرواز
1389/11/02 23:42
بگو ای رفیق سازم کمکی که شعر بسازم بگو از دردی نهفته تو دلای سرد و خفته بگو از روز بهاری چشای خیس قناری بگو از مادر عاشق از شکستن شقایق بگو از دردی که سهمگین شده تو دلای غمگین بگو از پدر که روزی شده محتاج یه روزی بگو از افتادن برگ منتظر برای یک مرگ بگو از چراغ خاموش از یه فریاد تا فراموش بگو از مغزی که پوکید یا همان...