دکلمه ها - شعر و دکلمه

دکلمه ها - شعر و دکلمه

(مجموعه اشعار و دکلمه های مهدی پورآزاد و شاعران دیگر)
دکلمه ها - شعر و دکلمه

دکلمه ها - شعر و دکلمه

(مجموعه اشعار و دکلمه های مهدی پورآزاد و شاعران دیگر)

سرزمین رویا ایم


مرا روزی آرزویی بر سر بود

آرزوی من فراتر از رویا بود

آرزوی من در سرزمین عشق بود

سرزمین عشق دورتر از اینجا بود

قانون ورود بر آن پاکی دلها بود

راه رسیدن برآن از میان کوهها بود

تصمیم من رسیدن به آنجا بود

کوله بار من پر از آفاق بود

دلیل کار من زندگی رویایی بود

سرزمین من پر از ناپاکی بود

ناپاکی با دل من ناسازگار بود

در این راه توکل من بر خدا بود

خدا بر تمام وجود من آشنا بود

تنها بودم، همسفرم کوه ها بود

یاری داشتم،آن سوی دره ها بود

در انتظار رسیدن، دل آگاه بود

کارهای من گاه، ناخداگاه بود

دلم خوشنودتر از هر روز بود

تنم آزرده تر از ته روز بود

تاریکی درحاکم شدن بر روز بود

سفرمن نمیمه راه درحال بروز بود

من رسیدم آنگاه که نیمه شب بود

سرزمین رویا ایم گویا در خواب بود

من نیز خوابیدم اما فقط خواب بود

آنگاه فهمیدم تمام اشعارم خواب بود

نوشته شده در  ۱۳۸٩/٧/7


 دکلمه ی  این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود یا مشاهده کنید:

حجم: 1,440 KB     فرمت: mp3    


Download

سیب



کنار سیب و رازگی نشسته فرد عاشقی
اون از تبار تربتی بی خبر از یه خستگی
کنار اون شیطان و دیو برای افکار پلید
وسوسه خوردن سیب برای انکار و ندید
لحظه تردید و ندید وقتی قدم جلو گذاشت
اون صدایی نشنید وسوسه شیطان نذاشت
نذاشت که راحت باشیم یه ذره آزاد باشیم
وقتی که دردی نداریم یه خورده با هم باشیم
قسمت ما همین نبود جای ما که اینجا نبود
صورت ما چنین کبود فطرت ما چنین نبود
درد و بلا زیاد شده قصه ما دراز شده
برای ما این روزا همه چیز انکار شده
چاره ای نیست یه پل برای خونمون گذاشت
زیر پل هم یه آتیش برای جونمون گذاشت
من که می ترسم رد بشم یکی بیاد به کمکم
اگه کسی نبود ای کاش نشکنه این پلکم
بابای ما رد شده جای اون راحت شده
ما که می ترسیم رد بشیم برای ما بد شده
اما می گیم خدا هست بهتر از همه هست
زندگیمون اگه بد بهشت ما آخه هست

نوشته شده در  ۱۳۸٩/٧/8


 دکلمه ی  این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود یا مشاهده کنید:

حجم: 1,956 KB     فرمت: mp3    


Download

پاییز


وقتی پاییز میشه با من هم صدای پرسه هایم
که ازغروبش و طلوعش می گیرم من بوسه هایم

وقتی برگای قشنگش خشخش زرد و پر رنگش
می پیچه تو خاطراتم من میشم میزبان گرمش

من هنوزم بوسه دارم از روزای سرد پاییز
کاری با هوس ندارم عشق من بود بی قلاویز

حس غربتی نداشتم رو برگاش که پا می گذاشتم
کاری با بهار ندارم پاییز رو من دوست می داشتم

اما پاییز هم غریب شد وقتی که حرفاش فریب شد
منو قصد رفتنی شد اما عشق بی من صلیب شد

حالا یک صحبتی دارم پای رفتن کاری دارم
آره با تو من بهارم بی تو که عمری ندارم

عشقم رو به تو سپردم از تو که خاطره دارم
جونش رو ازش نگیری نگی که چاره ندارم

نوشته شده در  ۱۳۸٩/٧/٩


 دکلمه ی  این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود یا مشاهده کنید:

حجم: 1,690 KB     فرمت: mp3    


Download

فاصله



من و یک دختر شالیز چقدر فاصله داریم
مگه ما نگفته بودیم که فقط یک خدا داریم

دستای دختره خاکه تن اون ولی چه پاکه
همیشه توفکر کاره انگاری راحت نداره

دختر شالیز هنوزم گرم بازی با علف بود
دست یک دختر شهری شیشه ای عرق بود

دختر شالیز چه خسته توی تخت خاب نشسته
دختری دیگه شکسته چونکه جای بد نشسته

دختر شالیز نمازش کوهی از راز و نیازش
اوج احترام و خواهش وقت تعظیم و سلامش

دختری دیگر سرودش اوجی از کوه غرورش
معنی لباس خوبش توی ذهن لال و پوکش

دختر شالیز فقیره چون که بابائی نداره
دختر دیگه واسه پول میگه چاره ای نداره

که خودش رو می فروشه اون دیگه حسی نداره
واسه پول بهونه کرده که دیگه چاره نداره

خدایا فاصله ها رو اگه میشه کمترش کن
اگه میشه دنیا رو بهتر از این امنترش کن

دختر شالیز دوباره میگه که توان نداره
نکنه اونم ببازه که بگه چاره نداره
نوشته شده در  ۱۳۸٩/٧/٩


 دکلمه ی  این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود یا مشاهده کنید:

حجم: 556 KB     فرمت: mp3    


Download

در ستایش خدا


تو به خود بهتر نگاه کن تا خدای را ندیده ای دوباره نگاه کن
بر گدا که می گذری طعام عطا کن بی پرده رد شو آرام گذر کن

خدای بزرگ است ببین جهان را آفرینش این گیتی نهان را
سری نهاده است در گذر از گدا، گدا نیز وسیله ایست آشکارا

آنکه شب را به صبح رساند و و روشنی را بر تاریکی
همان که لیلی و مجنون را ساخت داستان دو عاشق کوکی

بین خدای را آنکه تو را روزی از نو خواهد ساخت
وای بر تو چرا شک داری تو را هلاک خواهد ساخت

آنچه خدای خلق کرد از برای من و توست وای بر ما
بهشت و جهنم نیز همچون سرای من و توست وای بر ما

همان خدای که زیباترین را انسان آفرید فقط در ستایش او
همان خدای که انسان را از چه آفرید مرحبا بر آفرینش او

به آنچه از افکار تو رد می شود فکر کن ببین تو فکر داری
به هرچه خواهی غلبه کن تو در آفرینش جهان برتری داری

پس شب و روز در ستایش خدای باش که اوست ایزد منان
در راه او همیشه صبور باش اوست پناهگاه همگان

می دانم فرقه ها بسیار است تو نیز می دانی شیطان در کمین
می شمارم دلهایی که بیمار است تو نیک گفتی بدترین

شب و روز می توان دید جوانان هرزه دختران بی پرده
کسی دید و رد شد گریست و گفت مانند انسانهای برده

اما چه توان کرد ما فقط در ستایش خدای بزرگ هستیم
خواهیم اصلاح کنیم اما نتوانیم از خدای جویای کمک هستیم

سجده به سوی خدا بردگی نیست بندگیست به بدان بگو بدانند
این کار ما از ترس نیست از عاشقیست به همه بگو بدانند

نوشته شده در  ۱۳۸٩/٧/٩


 دکلمه ی  این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود یا مشاهده کنید:

حجم: 500 KB     فرمت: mp3    


Download

بی بازگشت


بعد اون حادثه مرگ تو حالا تنها ترینی
چقدر دلت شکسته تو حالا غمگین ترینی

هنوزم گریه می کردی خیلی روزا رو شکستی
شدی مثل دختری که لب غصه ها نشستی

زرق و برق دنیا دیگه واسه تو معنا نداره
غم و غصه ها واسه تو دیگه اندازه نداره

چی میشد بشه دوباره روزای خوب بهانه
روزی که شدی عاشق تو فقط به یک اشاره

تو هنوزم توی رویات اونو پیش چشم داری
یا که حتی توی خوابت اونو بی اندازه داری

من و هیچکس نمیفهمیم دل تو چقدر تکیده
دل تو مثل یه کوهه کوهی که حالا پوکیده

تو و یک تصمیم پوچی که شدی راهی سویی
تو شدی مثل یه کوری چشمی که نداره سوئی

صدای ریل قطاری فاصله تا مرگ نداری
من و التماس بازگشت تو میگی چاره نداری

نوشته شده در  ۱۳۸٩/٧/۱۱


 دکلمه ی  این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود یا مشاهده کنید:

حجم: 360 KB     فرمت: mp3    


Download

تو که رفتی


تو که رفتی تمام شد آسمان دیگر نبارید

عمر من تباه شد چشمان من اشک بارید

تو که رفتی یک روز گلهای من پژمرد

روز دیگر رد شد آرزوهای من افسرد

تو که رفتی لحظه برای من تاریک شد

راه رسیدن به عشق برای من باریک شد

تو که رفتی پشت سرت حرف های بد بود

مردم می گفتند حرفهای آنها فقط تهمت بود

تو که رفتی هدیه من برای تو ناتمام بود

هدیه من برای تو خاطرات بی کلام بود

تو که رفتی گرچه برای من سخت شد

اما با رفتنت آن روز سرمای تنت رد شد

تو که رفتی گفتند اوست فقط یک دیوانه

دیوانه نبودم در جستجوی تو یک آواره

تو که رفتی شب و روز در فکر تو بودم

بی نشان رفتی من در جستجوی تو بودم

تو که رفتی در و دیوار با من سخن گفت

شاعر برای دوری تو فقط یه شعر گفت 

نوشته شده در  ۱۳۸٩/٧/۱٢


 دکلمه ی  این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود یا مشاهده کنید:

حجم: 330 KB     فرمت: mp3    


Download

تخیل



برای دوستی با هم بیا یک بار دیگر شعر بسازیم

برای دور شدن از غم به دنیای شادتری ما پل بسازیم

بیا تا دیده ها را باز ببندیم به دنیای تخیل دل ببندیم

برای خود یه رویایی بسازیم سر راه کسی را ما نبندیم

در این دنیا خیالاتی بسازیم کنار حادثه ها ما نبازیم

تر و تازه بمانیم و ببالیم برای خود سوالاتی بسازیم

همه یک رنگ باشیم با هم برای خود یه دریایی بسازیم

دراین دریا غوغا نباشد که کشتی را در طوفان ببازیم

بیا تا عشق را از نو بسازیم برای عشق معنایی نسازیم

که هر کس معنی آن را بداند برای او قصری بسازیم

برای خود کاخی نسازیم که در آن دلها را زود ببازیم

هرگز سلاحی ما نسازیم که با آن خانه ها را از هم بپاشیم

در این رویایی که می سازیم کسی را برتر از دیگر نسازیم

برای خود اگر یاری می سازیم او را زیباتر از دیگر نسازیم

برای خود شبهایی بسازیم که با یار دلهامان ببازیم

در این شبها پناهگاهی بسازیم که شاید از رویا بپاشیم

نوشته شده در  ۱۳۸٩/٧/۱۸


 دکلمه ی  این شعر را می توانید با کلیک روی دکمه ی زیر دانلود یا مشاهده کنید:

حجم: 520 KB     فرمت: mp3    


Download