دکلمه ها - شعر و دکلمه

دکلمه ها - شعر و دکلمه

(مجموعه اشعار و دکلمه های مهدی پورآزاد و شاعران دیگر)
دکلمه ها - شعر و دکلمه

دکلمه ها - شعر و دکلمه

(مجموعه اشعار و دکلمه های مهدی پورآزاد و شاعران دیگر)

مهربانم

مهربانم
چه می دانم؟! چرا اینگونه شد نمی دانم
وای چه شد! چرا اینگونه شد نمی دانم
امشب تا به سحر بر زانوان شب گریستم
دل می شکست و من باز می گریستم
چه بگویم از دردی که سراسر شوق بود روزی
من منتظر بودم، او گفت نمی سوزی
با این که ندیده بودم نشنیده بودم عاشق بودم
حس می کردم او را در لابه لای ثانیه ها منتظر بودم
روزها در پی هم می گذشتند، من تشنه تر
آسمان عاشق بود، من دیوانه تر
مهلتی نمانده بود تا روز آخر
خبر آمد مرا از یار یارم، یار دگر
بگفتا دگر نخواهی دید پری رویاهایت را
آن دختر پاک سرشت زیبا رویت را
مپرس حالم را که چشم گرفت بغض ترکید
نفس بند آمد اشک لغزید
مرا چه شد که دیگر روزهایم سیاه گشت
به جز خدا هیچ کس تکیه گاهم نگشت
همه شب همه روز در فکر او بودم او نبود
من چشم به راه او بودم او نبود
تا که اندیشیدم در فکر دگر است
من زمینی او از دیار دگر است
اکنون او دگر نیست در جای دگر است
به دستور خدا در حال دگر است
تا به کی در انتظارم نمی دانم شاید بمیرم
باز در انتظارم چه میدانم شاید ببینم
هر کجا هستی تو را شب و روز چشم در راهم

این عشق الهی ست، پری مهربانم من بیدارم


-------------------15 فروردین 1390



دانلود دکلمه با حجم 3.48 مگابایت


...................................................................................

دریافت تصویر متن شعر با کیفیت بسیار خوب

شهر من

شهر من
شهر من از تو دور میشم به زودی
این تنفر نیست، مقصر تو بودی
به مردم بگوئید، به مردم شهرم
من از شما دلگیرم، از کنارتان رفتم
و آنچه به جا ماند از نوشته هایم ،نسوزانید
خاک کردید نشانی آن را هرگز مپوشانید
بدانید حق ماندنیست، نه مالیدنی
کتاب هایم خواندنیست نه پوشیدنی
شهر من تو را فراموش می کنم به زودی
این من هستم، اما مقصر تو بودی
تو مرا نگه نداشتی، سوزاندی
همان دم که چشمانم را گریاندی
به راهم دامی نهادی، نشستی کمین
بیفتم به دام و بخندی یقین
ولی من رفتم تو باش با همین
عوامیت و جهل سر به زمین

-------------------11 فروردین 1390



دانلود دکلمه با حجم 1.63 مگابایت


...................................................................................

دریافت تصویر متن شعر با کیفیت بسیار خوب

قصه ی شب ۲

قصه ی شب 2
امشب می خوام واسه چشات قصه بگم
می خوام واسه ناز لبات قصه بگم
امشب می خوام عکس نگاتو بکشم
می خوام که مهتاب بیاد و عکس موهاتو بکشم
امشب می خوام تا به سحر ترانه باران بکنم
اگه دوسم داشته باشی شب رو کنارت بمونم
امشب می خوام قصه ی فرهاد رو بگم
می خوام واست قصه ی شیرین رو بگم
امشب می شه عاشق و معشوق باشیم
اگه بشه لیلی و مجنون باشیم
امشب می خوام به رسم عشق نگم شب آخر شده
فردا که من نیستم نگی عشق من بی وفا شده
***
صبح که بشه دیگه نیستم بزار که شب تموم نشه
خدا نزار خورشید بیاد ناز چشاش تموم نشه
من می دونم رفتنیم اما می خوام عاشق برم
نگو که شعرم یه هویی این همه غمگین شده
بافتن موهات واسه من عادت هر روزی شده
حالا که نیستی واسه من شب چقدر سیاه شده
همون شبی که می گفتی می شه منو رها کنی
از دل تو خبر اومد که خیلی بی وفا شدی
اما جنون من بودی عشق دروغ من بودی
خودت بودی هرچی بودی تموم جون من بودی
***
قسمت ما جدایی بود حادثه ی تنهایی بود
این دفعه من رفتم که تو بدونی کی دیونه بود
ناز چشات برای کی می خواد بگه دوسش داره
من نباشم کی می گه که رنگ لبات تا نداره
کی تر و خشکت می کنه بعد من عاشقت می شه
بمیره اون کس که تو رو بعد من ترکت بکنه
قصه ی من تموم شده بگیر بخواب شب می گذره

فردا که شد غصه نخور اونم یه جوری می گذره

-------------------1 فروردین 1390



دانلود دکلمه با حجم 2.87 مگابایت


...................................................................................

دریافت تصویر متن شعر با کیفیت بسیار خوب